پيشرو و ساتراپ و اوج – سنت شكن
تبلیغات
تبلیغات
<-Text3->
نوشته شده توسط : amir h033ein

اینترو (رضا پیشرو)
مسلط مثل همیشه ... آماده برای حرف زدن با هرکی ...

همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم

پیشرو
دارم کنار جزیره روی آب شنا میکنمُ
از شیطان وجودم می شنوم صدایی بلند
خب شایدم من مصادف با خشم الهی شدم
انگار تیری نمونده و اسیر خشابی پرم
آره من همونم که قرض دارم به بازی تفنگ
ولیکن سرنوشت اضافی شدم و دارم تو فصلا نزدیک میشم به پاییز و مرگ
تا ابد تنها بمونم یه جای تاریک و تنگ و من تو اتاقم تنهام با نور مهتابی
چون که خیلی وقته گذشته روز برف بازی و کاش باز برمی گشت حس خوب تنهایی
من و خیابونا با یه سپور شهرداریُ
حمالی من گذشت حدود ده سالی
مشکلاتم کوه بود ، چون نگاه کردم از پایین
نفتالین شده بودم لای لباس مردمُ
رفیقام نبودن حتی قد تعداد انگشت
من یه فـــراری بودم ، ، منوتو کــوره نـنـدازین
تا روح من بکشه رو دل کوه یه نقاشی
که هر مسافری اونو ببینه توی جادهُ
گیر نکنه توی مسیر دور و ساکتُ
تا نشه اسیر عشق قله
خوابشو و خونشو عطر آگین کنه با بوی کاهگل
منم میشم اسیر جدایی جادوی جاده تا وقتی تا آخر راه باهام آذوقه باشه

همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم

ساتراپ
روحم اگه شاهی منتظر کودتا باش
چون میخوای بخوری از خدا تو چوب کارات
چون روزگارها گذشته مونده بارها
سنگینی اش رو من از توی کوچه بازار
بوی بارونو حس نکردم از روی آسفالت
چون مشامو پر کردن از بوی آشغال
اما من میخوام بپرم از روی سالهام
چون اینجا فرقی نداره بود ُنبود ساتراپ
من همه ی خوابای خوبمو نصفه کاره دیدم!
اما با این حال از زندگی استفاء نمیـدم!
چون توفردامو تموم شده قصه های دیشبُ
همه فکرم بالا رفتن از پله های دیگست
آخه من میخوام بخندم به همه ی گذشتم
چون شوق آرزوهام رفت به یه مثلث
من فکر میکردم بزرگ باشه قلب یه هنرمند
ولی دیدم نوک یه تپه ی بلندم ...
اما دنیا همونی که می خواستم نبود !
مصخ شدم و هنوز تو تار عنکبوت
اگه «سات» جلوی مشکلات ساده تر نبود،
چون روحش همواره می خوابه در تنور ...!

همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم

اوج
بغض ته گلومه ...
میخوام خالی کنم خودمو ، میگن فرصت تمومه !
پشت سر تموم هم سن های خودم
وایسادم و فقط غرق سایه شدم
یه صدای بلند می گفت: «فرزند طلاق»
که تو جا من بودی مینداختی گردنت طناب
تا خفه کنی خودتو ، من معطل زمان بودم
تــــا که جلو بره اکثر شـبــام ، با مصرف مواد
توخلوت تمام ، تا که از مغزم دو کلمه فلسفه درآد
من با صدای گریه ی مامان لالا ، میکردم ولی الان بالام
باهام داداش میخونه تو سنت شکن،
تا من مثل همیشه به شما جرات بدم‌ !
من جز معرفت چیزی واسه ی دور و وریام نذاشتم
ولــــــی خــــــب خـــــوردم پــــــســــــر ... !!

همخوانی2بار:
من سنت شکن بودم از وقتی با دنیا دست دادم
بخاطر همینم هست که من یکی با کل دنیا فرق دارم





:: موضوعات مرتبط: تکست های علی اوج , تکست های پیشرو , ,
:: برچسب‌ها: پيشرو و ساتراپ و اوج – سنت شكن , تکست های پیشرو , تکست ها علی اوج ,
:: بازدید از این مطلب : 2002
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 19 شهريور 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: